شعر و دل نوشته ها

مجموعه شعرهای منتشر شده:۱-یک باغ زخم تر ۲-سبز سرخ ۳-روی شانه ی اروند ۴- و زلیخاست که بر پیرهنم می گرید ۵-پرندگان پراکنده اند انسانها ۶- زمز

شعر و دل نوشته ها

مجموعه شعرهای منتشر شده:۱-یک باغ زخم تر ۲-سبز سرخ ۳-روی شانه ی اروند ۴- و زلیخاست که بر پیرهنم می گرید ۵-پرندگان پراکنده اند انسانها ۶- زمز

دوبیتی های عاشورایی

دوبیتی های عاشورایی

عاشورایی

نذر سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)

آن سر که از او رنگ شفق خون می ریخت

از نای بریده بر طبق خون می ریخت

در بزم شراب ، شب پرستان دیدند

قرآن که از آن ورق ورق خون می ریخت

6/5/75 . مهاباد

***

راه حسین

فردوس به زیر سایة ماه حسین (ع)

گل حاصل تسبیح سحر گاه حسین (ع)

مهتاب اشارتی است از جلوة او

خورشید چراغ کوچک راه حسین (ع)

***

یا حسین

آدینه ، خلاصه ای است از آه حسین (ع)

آیینه ای از ادامه ی راه حسین (ع)

از «ندبه» و «عهد» و «آل یاسین » راهی است

بر پنجرة ظهور خونخواه حسین(ع)

***

ستاره

نذر حضرت رقیه (س)

تنش لبریز زخم تازیانه

شب و ماه خرابه آشیانه

گل پر پر پدر را خواب می دید

ستاره نم نم از چشمش روانه

***

یا ابا الفضل (1)

تو و مشک و دو چشم تر ابا الفضل (ع)

و نخلستانی از خنجر ابا الفضل (ع)

فرات از شرم چکه چکه شد آب

پس از دستان آب آور ابا الفضل (ع)

***

یا ابو الفضل (2)

عموی لاله ها بی تاب برگرد

فدای قامتت سیراب برگرد

جلو تر شب پرستان در کمینند

نمی خواهیم بی تو آب ، برگرد

***

یا ابوالفضل (3)

به دندانت کشم از خوش خیالی

ببین ای مشک این آشفته حالی

اگرچه دست هایم از تن افتاد

نمی خواهم بیایم دست خالی !

ذوالجناح

 

این شیهه ی ذوالجناح است ، می پیچد از سوی صحرا

سم ضربه هایش پیاپی ، آشفته گیسوی صحرا

این شیهه ی ذوالجناح آه،توفانی از شن به پا کرد

می پیچد آیات ظلمت ، تشباد و هوهوی صحرا

بر یالش از خون خورشید ، روئیده عرش ستاره

هفتاد و دو کهکشان سوخت ، در آن هیا هوی صحرا

بر نیزه ناگاه خورشید ، زلف شلالش تکان خورد

سرخ از گناه زمین ماه ، - فانوس کم سوی صحرا -

دنباله ی کاروان دید ، خم شد زمین سخت لرزید

بوسید یاس کبودی ،  بر روی زانوی صحرا

بر نیزه چشمش چه زیبا ، بر کفتران نوحه می خواند

آهسته دنبال می کرد ، رد پرستوی صحرا

ماندند مات گلویت ، الله اکبر ! چه خواندی

عطر کدام آیه ی عشق ، آمیخت با بوی صحرا ؟!

گرگان دشت شقاوت ، منزل به منزل رمیدند

قرآن چشمت درخشید ، تا از فراسوی صحرا !

 

تاسوعای حسینی / نهم فروردین ۱۳۷۹

از اعتراض و عشق

 

از اعتراض و عشق

شکسته ای دوباره این غرور ساده را

 

گره زدی به باد تک چراغ جاده را

 

شکسته، خسته، دست بر دعا نشسته ام

 

دخیل بسته ام « گز امامزاده » را

 

به گوش می رسد صدای پای یک سوار

 

بشارتی دهید تک درخت جاده را

 

هلا سوار سبزپوش، با خودت ببر

 

دل من ـ این همیشه­ی خدا پیاده ـ را

 

بگو به آسمان به ما چرا نمی دهند

 

از اعتراض و عشق، حق استفاده را؟

 

ترانه غروب من شکوفه می زند

 

نگاه می کنی گل به آب داده را!