شعر و دل نوشته ها

مجموعه شعرهای منتشر شده:۱-یک باغ زخم تر ۲-سبز سرخ ۳-روی شانه ی اروند ۴- و زلیخاست که بر پیرهنم می گرید ۵-پرندگان پراکنده اند انسانها ۶- زمز

شعر و دل نوشته ها

مجموعه شعرهای منتشر شده:۱-یک باغ زخم تر ۲-سبز سرخ ۳-روی شانه ی اروند ۴- و زلیخاست که بر پیرهنم می گرید ۵-پرندگان پراکنده اند انسانها ۶- زمز

دو غزل تازه

 ۱) 

می نوشم از دست سحرزایت شرابی

در استکانم طعم قرص آفتابی

حس می کنم در هر رگم اردیبهشتی

سهم ورق های دلم آیینه، آبی

حس می کنم بوی تو از سمت نشابور

در هفت فصل عاشقی فصل الخطابی

در چشم هایم چرخش "عین القضاتی"

در لحظه هایم یک نیستان التهابی

در سایه سار چشم هایت می نویسم

با خط نستعلیق گیسویت کتابی

دست مرا بالا ببر باید بچینم

ناگاه زنبیل تمشک آفتابی

باید بچینم یک بغل اشراق شب بو

تا بشنوم از آسمان امشب خطابی

دف می زنی و می روم آن سوتر از ماه

از شهپر جبریل می گیرم گلابی

در سینه ام یک قونیه باران اشراق

ای شمس تبریزم برانگیز انقلابی 

 

  ۲)

 

                                    نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود

                                                                                          علیرضا قزوه

 

 

تجلی کرد دستی پرده بالا رفت آدم را

در آن تاریک روشن ها تبسم کرد عالم را

هوس بارید شیطان پشت گندم زار می خندید

هبوط ناگهان در ناکجا افکند آدم را

نگاهی کرد آدم خیره بر بام بلند عرش

در آنجا دید چرخاچرخ ارواح مکرم را

خدایا توبه آیا قبول افتاد؟ آدم گفت

بگیرم دامن سبز کدامین اسم اعظم را؟

خطاب آسمان: آدم تماشا کن، کشید آن گاه

سرانگشت خدا تصویری از ظهر محرم را

ازل بود و مسیح از اضطرابی سرخ می لرزید

ورق می زد نفس های شهید باغ مریم را

سپس باران گرفت و توبه آدم قبول افتاد

شکوه گریه اش آن جا پدید آورد شبنم را

تمام کشتی پیغمبران ساحل نشین او

به زیر بادبانش بر می افرازند پرچم را

به بام منبری از نی نزول سوره کهف است

و رستاخیزی از اعجاز، قرآن مجسم را

قلم اینجا رسید و خون به بیت آخرم افتاد

در این ظهر عطش آتش به موج دفترم افتاد 

 

محرم