سرم پایین می افتد تا نگویی فال من خوب است
جه می خواهی بگویی فالگیر این واقعن خوب است؟!
خودت باید بفهمی این که خود سوزی ست کارمن
نمی فهمم بگو آخر کجای سوختن خوب است؟!
در این فنجان چه می بینی خطوط سرنوشتم را
خودت داری می آشوبی مرا،حرفی بزن خوب است؟!
دلش سنگ است سنگ سنگ در فنجان به او بنویس
هراز گاهی کمی هم فکر تابوت وکفن خوب است!
کجای جاده ی تقدیر از این کوچ نفسگیرم
کدامین سرزمینم می برد؟دور از وطن خوب است؟!
اگر از چشمش افتادم چه باید کرد ؟می ترسم
عقیقی لازم است آیا نگینش از یمن خوب است؟!
به فال قهوه ات بنویس از آن چشم اهورایی
به دفع چشم زخمی از حسودان چمن خوب است؟!
مگر یوسف می آید؟شهر سرشار هیاهو شد
بخوانم ((قل اعوذ))از چشم شهر آشوب زن خوب است؟!
تواندوه غزل های مرا می فهمی این کافی ست
نمی خواهم بگوید یک نفر در انجمن خوب است!
89/8/18بوشهر
دلش سنگ است سنگ سنگ در فنجان به او بنویس
هراز گاهی کمی هم فکر تابوت وکفن خوب است!
سلام
متشکرم
غزل زیبایتان را خواندم
دست مریزاد
موفق باشید
التماس دعا
سلام.... غزل متفاوتی بود...چند بار خواندم...دست مریزاد
وبلاگ ((ذهنی پر از سوار))پس از مدتها با سه غزل به روز است
چشمه ......
ماهیان ماه مرا با خود از اینجا می برند
چشمه ای هستم که روحم را به یغما می برند
کوزه ها آبی تر از هر روز ....من بی تاب تر
دختران داغ مرا با خود به صحرا می برند
-----------------------------------------------
درد سر......
زلف رها در باد با خود درد سر دارد
از حال من ، هم باد ، هم باران خبر دارد
دستی تکان دادی و قلبی جا به جا کردی
آتش نمی کارد کسی تا شعله بر دارد
-------------------------------------------------
عقل و عشق......
عقل این طرف عشق آنطرفتر می خرامد
هرکس به زعم خویش بهتر می خرامد
این عقل از احوال عشقم بی خبر نیست
عمریست این دیوار با در می خرامد
سلام جناب انصاری
.........
هرچند این روزها کمتر پای کامپیوتر می آیم وحالم چندان مساعدنیست اما به حرمت شما آمدم وزمزمه کردم این غزلی که موسیقی بسیار زیبایی با چنین طنینی داشت...شعری متین با حجمی از تعبیرات نصیحت گونه و گاهی مستقیم به مضمون پرداختن که اگر مضمونها غیر مستقیم بودند وحالت
ارشادی مستقیم نداشت آن بیتها زیبا تر میشد...وشاید در بعضی بیتها تحت تاثیر قافیه.هایی که..ممکن است ضرورت شعری نباشد....
هراز گاهی کمی هم فکر تابوت وکفن خوب است....
هر چند دراین مصرع مکمل نسبتا خوبی برای مصرع بالایی است اما تعبیرات و تصویری تازه تر میطلبد..این مصرع
عقیقی لازم است آیا نگینش از یمن خوب است؟!.... در بیت زیر
فال قهوه متوجه نشدم چه نسبتی با دفع چشم زخم دارد اینجا بخت واقبال را ترسیم میکند...اینجا مثلا وان یکاد گونه ای را لازم دارد...
به فال قهوه ات بنویس از آن چشم اهورایی
به دفع چشم زخمی از حسودان چمن خوب است؟
هر جند طول مصرا عها نسبتا با هجای های طولانی است
اما شاعر باهنرمندی خاص پایان غزل را خوب به سرانجام برده است وکلا از نظر ریتمی وموسیقیایی وزن بسیار دلنشین و ملموس وزیبای خود را حفظ کرده است ......وبا اینکه هجا وطول مصرا عها طولانی است اما ریتم وموسیقی اش هنرمندانه حفظ شده است.البته دوسه روز است کتاب را با پست سفارشی خدمتتان تقدیم کرده ام..التماس دعا
سلام جناب انصاری نژاد عزیز
خیلی اتفاقی اینجا را دیدم و چقدر خوشحال. با اجازه اینجا را لینک می کنم تا در این دنیای مجازی بچه های ورامین بیشتر با شما در ارتباط باشند.
این غزل چقدر دلنشین بود.شروعش که خیلی فوق العاده بود.
نشست خردادماه شاعران در ورامین برگزار شد منتظر خوانش آثار و نظرات ارزشمندتان خواهیم ماند
یا علی- محمد تقی قشقایی
سلام
میدانم که بر بساط نکته دانان خودنمایی بزگترین عیب است ولی باور دارم که با کریمان کارها دشوار نیست.
بدون تعارف شعر شما عالی بود از چند جهت این را می گویم .شعر در قالب غزل است و این قالب نمی تواند به سنتهای پویای ادب کلاسیک پایبند نباشد شما با مهارت ضمن حفظ این پایبندی حال و هوای امروزی را به آن تزریق کرده اید واین امر در گرو انتخاب واژگان و کاربرد هنرمندانه زبان است.از سوی دیگر با انتخاب وزن بلند مفاعیلن تبحر خود را در استفاده از وزن نشان داده اید.در کل یک بار دیگر رسالت واقعی بیان احساس و عشق را بر دوش غزل گذاشته اید .ذکر این نکته لازم است که در ابتدا غزل و تغزل یکی بودند یعنی زبان غزل مخصوص ابراز عشق و احساس بودکه یک نیاز اساسی آدمی است از زمانی که این کارکرد را از غزل گرفتندو مفاهیم دیگر در آن گنجانیده شد و در عوض شعر سفید بیان عشق و احساس را عهده دار گردید به هردو جفا شد .هم به غزل و هم به احساسات عاشقانه ودر هر دو مورد شاهکار ندیدیم خوشبختانه شاعران امروز ضمن حفظ تازگی و طراوت زبانی قالب غزل رل یک بار دیگر در خدمت عشق و احساس قرار داده اند و برای اثبات این مدعا یک بار با دقت خواندن شعر شما کافیست
این مطلب ادامه نظر قبلیبود اما چون حجمش زیاد شد مجبو شدم جدایش کنم.در این شعر بعضی ویژگیهای دیگر دیده می شوند مثلا در بیت اول یک عیب از قافیه می بینیم که در شعر کلاسیک نباید باشد ما نمی توانیم واقعن را من قافیه کنیم هر چند که امروزه بعضی از شاعران و نوسندگان تنوین را به این شکل می نویسند اما در جاییکه شما عیناکلمات عربی را می آورید در این مورد هم بهتر بود به شکل دیگری عمل کنید .در بیت سوم ساخت فعل می آشوبی بسیار زیباست د ربیت چهارم تکرار سنگ بر زیبایی شعر افزوده و باعث ایجاد یک واج آرایی شده است و در ضمن کلام را موکد کرده است.تاسب زیبایی بین چشم و عقیق و نگین ویمن به کار رفته است.در آخر شعر هم تلمیح به داستان حضرت یوسف و تضمین قل اعوذ شعر را کاملا خیالی کرده است .هزاران درود بر شما که شاعرید و شاعران وارثان خرد و آب و روشناییند.
سلام دوست ارجمندم
سپاس گزارم از لطف و محبتتان.
غزل متفاوت و زیبایی بود.
برقرار باشید.
سلام استاد.
بسی روان و دلنشین بود این غزل.
دستتون درد نکنه.
سلام
هر چند که اصلا راضی به زحمت شما نیستم اما برایم مایه بسی افتخار است مه در بوستان رنگارنگ خیالتان تفرجی کنم.
کرمانشاه -پاوه-خیابان رسالت -منزل شخصی کدپستی
6791873177
اگر از چشمش افتادم چه باید کرد ؟می ترسم
عقیقی لازم است آیا نگینش از یمن خوب است؟!
سلام بر رفیق دور افتاده ام . دوری ات از یک سو برایم سخت است و این روزها نیز به سختی اش افزوده تر شده است . کاش اینهمه فاصله نبود . به خدا میسپارمت عزیز . شعر هم مثل همیشه زیبا و سرشار از احساس بود .
سلام...می گفت ما که این روزها فال مون از تفاله در میاد...خدا رو شکر که فال شما خوب بود....خوب خوب
اگر از چشمش افتادم چه باید کرد ؟می ترسم
عقیقی لازم است آیا نگینش از یمن خوب است
سلام و سپاس
درود بر شما . خواندنی بود . طالعتان آسمانی باد .
سلام. خسته نباشید.آفرین
سلام جناب استاد
نمی دانم جه سری ست اما تااینجا که کارهای شما را خوانده ام همیشه عاشفانه هایی را که در بوشهر سروده اید چیز دیگریست بسیار زیبا بود وافعن سر شوق آمدم.
سلام استاد. عرض ارادت. ممنون از لطف شما. شعر قشنگیه. احسنتم جزیلا
با سلام
من زبان الکن چه بگویم جز تحسین غزلتان
سلام دوست میبدی!
غزلتان را خواندم و لذت بردم
قبلاً یک شخصی با نام شما با ما دوست بود که از دیارمان رفت و در رفتنش گفتیم:
مائیم و دو چشم قفل بر در
در یزد چه میکنی برادر؟
تا روی برادارن نبینی
با یوسف مصر مینشینی
.
.
.
با سبزی عید ما چه کردی؟
با ... ما چه کردی ؟
آن شیخ شهیر پاکدامن!
یا ... لذیذ ایضاً
.
.
.
پیداست که عشق با ثبات است
در شعر اگر شاخه نبات است
پیداست که عشق، عشق کاری است
وقتی که بنان به شعر جاری است
و ناگفتههای دیگر
در پناه حق
سلام شاعر بسیار شاعرانه و دلچسب بود سپاس
سلام برادر. احسنت...
عالی ست مثل همیشه حاجی .دست مریزاد
سلام محمد حسین جان شعر خوبی بود لذت بردم از خوندنش موفق باشی عزیزم
سلام عرض شد. خواندم و بهره بردم. البته بار اول صفحه را بستم به خاطر آن صدای موسیقی که سکوت اتاق را به هم زد ناگهان. جالب است که اول فکر کردم آن موسیقی از یک وبلاگ دیگر است و یک یادداشت انتقادآمیز هم نوشتم برای آن بیچاره.
هو
سلام
بسیار خوب...
حاجی فقط تایپ هر از گاهی یه کم ایراد داره شده هراز...
بیت آخر خیلی خوب بود و دلچسب...
مشتاق دیدار روی ماهتان...
همیشه یا علی مدد.
سلام
سلامی با طعم شیرین هندوانه های جنوب
ممنون از صبحانه ات
فنجانی از غزلت را نوشیدم
سپاس
در این فنجان چه می بینی...؟
ممنون که مرا دیدی!
زیبا بود
سلام زیبا خواندمتان مثل همیشه
به اتفاق زنی که شبیه من است به روزم و منتظر حضورتان
سلام اگه با تبادل لینک موافقید منو با نام عاشقان بلینک و خبرم کن تا بلینکمت.
تواندوه غزل های مرا می فهمی این کافی ست
سلام.
لذت بردم از خواندن سه غزل اخیرتان.
بخصوص از غزلِ به دریا خیلی خوشم آمد.
یا علی
اگرزکوی تو بویی به من رساند باد به مژده جان گرامی به باد خواهم داد
سلام محمد حسین عزیز
لذت بسیار بردم ...
نمی فهمم بگو آخر کجای سوختن خوب است؟!
سلام محمدحسین صمیمی
دستت درست! غزلهایت دارد حال و هوای آوانگارد به خود میگیرد:
جه می خواهی بگویی فالگیر این واقعن خوب است؟!
صفا و زلالیت کار هزار غزل میکند. به امید دیدار
سلام.فکر کنم 1سال شد ننوشتنم.
دیگه گفتم وقتشه که بنویسم
حالا با 2رباعی به روزم و منتظر.
حتما این وبلاگ رو ببینید
کسب درامد فقط با کلیک!
برای همه ی اونایی که به اینترنت دسترسی دارن!
shanty.mihanblog.com
سلام
مطلب جدید گذاشتم دوست دارم ببینید.
سلام.
خوبی؟
بابت دیر جواب دادنم شرمنده.
آدرس من: آ.غ. خوی. بلوار ۲۲بهمن. چای باشی. کوچه ی بهمن رضا نژاد. پلاک ۲۹
ممنونم. شرمندم میکنین.
سلام برادر عزیزم
اینترنت ما هنوز هم مشکل داره.
زیبا بود ....
تو اندوه غزل های مرا می فهمی این کافی ست...
با مهر
سلام استاد عزیزم
بروزم و منتظر...
یا حق
سلام جناب انصاری نژاد
مدتها بود سر نزده بودم و نخوانده های زیادی داشتم...موفق شدم چند تایی رو بخونم که الحق مثل همیشه زیبا بودند و ناب...موفق باشد تا همیشه....
سلام استاد
به روزم و منتظر نقد و نظر شما
سلام جناب انصاری نژاد عزیز شعر های زیبایتان را خواندم ولذت بردم با احترام لینک شدید منتظر قدوم سبزتان هستم
سلام. از نقاط قوت شعر شما می گذرم . چرا که دیگران گفتند. . من هم لذت بردم . ولی در فال قهوه معمولا چیزی خطاب به دیگری نمی نویسند ُ بلکه فال پیامی برای شما دارد .خواندن بیت اول قدری دشوار است و آزار دهنده ُ چون چون کمتر طبع ما عادت دار د "می" را در می افتد به صورت هجای کوتاه بخواند. شعر در کل زبان صمیمی ای دارد ام برخی واژه ها با متن هماهنگ نیستند ، مثلا مرا می آشوبی وصله ی ناجوری برای متن به نظر می رسد. در بیت " مگر یوسف ... اولا خود کلمه ی سرشار چندان با متناسب متن به نظر نمی رسد و به صمیمیت شعر آسیب می زند دوم این که اگر هم می خواهد بیاید بهتر است بعدش حرف "از" بیاید تا شعر روان تر شود . حتا فکر می کنم کلمه ی " کدامین "هم شعر رااز صمیمیت خارج می کند . فکر می کنم این شعر بیشتر ، کوششی بود تا جوششی .
بدرود
سلام
یک غزل عاشقانه [گل]
سلام دوست
با غزلی به روزم و چشم در راهتان. یاحق
با سپیدی
به سپیدی
ابرهای دلتنگی ام
آمدنت را
به انتظار نشسته ام ....
سلام جناب انصاریِِ
چقدر زیبا و دلنشین بود.
زیبا
و
دلنشین...
هو
سلام
و عرض ادب
به روزم با دو نیمایی واره...
همیشه یا علی مدد.
درود . دوست عزیز . زیبا بود لذت بردم
درود بر جناب انصاری نژاد عزیز. به یاد جاودان یاد علی مرادی ، بومی سرای سترگ استان، با : اقتدارگرایی و بینامتنیت در " کلاخا" چشم به راهتونم.
سلام
با غزلی تازه
منتظرم