باغ سحرخیز مجموعهی 22 قطعه شعر آیینی محمّدحسین انصارینژاد در 96 صفحه است که انتشارات شهرستان ادب، آن را در بهار 1392 منتشر کرده است. خود شاعر بر آن است که در این مجموعه، مضامین آیینی با مشکلات و دغدغههای انسان امروز گره خوردهاند.
مطالعهی این مجموعه، منجر به نگارش یادداشتهایی شد که در ادامه خواهد آمد.
1 1. شعر یا روایتِ تاریخ
در این مجموعه بیتهایی مشاهده میشود که آنها را میتوان نمونهی عالی شعر آیینی شمرد. روایت تاریخ دینی با استفاده از عناصر شعری و پرهیز از صریحگویی:
گهوارهی خالی که تکان خورد به محمل
جانپارهای از عشق در آن است، ببینید
(42)
امّا آنگاه که شاعر به روایت صریح تاریخ میپردازد، از بار شاعرانگیاش کاسته میشود. به بیت زیر دقّت کنید:
ابن سعد است میاندیشد از آنجا به حدیثی
که مبادا نخورم گندمی از مزرعهی ری
(17)
اگر در این بیت «ابن سعد» حذف میشد، مخاطب متوجّه اشارهی آن میشد و حسن کار، شاعرانهتر شدن بیت با استفاده از عنصر ابهام بود.
باید توجّه کرد که ویژگی شعر، کشف افقهای جدید برای بیان یک ماجراست و این امر ارتباط مستقیم با خلاّقیّت شاعر دارد؛ امّا تاریخ، بیان آن چیزی است که اتّفاق افتاده؛ به همین دلیل، استفاده از قدرت خیال و خلاّقیت که برجستگی شعر را باعث میشود، کاستی تاریخ را به همراه دارد.
2 2. تکرار (repetitation)
تکرار را یکی از عناصر ساختار شعر خواندهاند که برای توضیح بیشتر، تقویت موسیقی معنایی و تأکید بر یک مسأله یا مضمون به کار میرود. شاعر باغ سحرخیز، در ضمیر ناخودآگاه خویش با برخی از تصویرهای آیینی ارتباط بیشتری دارد و همین باعث میشود که از آنها بهرهی افزونتری برد. این مسئله، باعث به وجود آمدن تکرارهایی شده که از کیفیت اشعار کاسته است. به تصویر «دستهای بستة حضرت علی(ع)» در چند بیت دقّت کنید:
با دستِ بسته، غیرت حیدر چه میکند؟
در رقص شعله، فاتح خیبر چه میکند؟
(9)
یا للعجب دو دست علی بسته، کفزنان
او را میان حیرت مردم میآورند
(10)
خورشیدِ دستبسته به ناگاه در خسوف
سیلی به ماه تا که از آن بیشتر زدند
(11)
یادت که هست شیر خدا دستبسته بود
جز آه، سهم فاتح خیبر نمانده است
(13)
3. کمتوجّهی به شکل تصویری ابیات
در برخی ابیات به نظر میرسد شاعر میتوانست با دگرگون کردن شکل نوشتاری آنها، تأثیر بیشتری بر مخاطب داشته باشد:
در کوچههای هاشمی آتش شروع شد
یا هقهقی بریدهبریده است پشت در؟
(9)
در بیت، سخن از «هقهقی بریدهبریده» است بنابراین بهتر بود از شکل نوشتاری مصرع هم برای رسانیدن این مفهوم کمک گرفت:
یا هق هقی بریده بریده است پشت در؟
یا:
یا هق هقی بر یده بر یده است پشت در؟
رعایت فاصلهی میان واژگان، از اصول اساسی نگارش و ویرایش است امّا باید پذیرفت شعر حال و هوای خاص خود را دارد و تابع آن فضاست. شاعر با نگاشتن اینگونهی مصرع، میتوانست نوعی برجستهسازی انجام دهد و تأثیر شعر را چند برابر کند.
4. واژگان
نوسان استفاده از واژگان در این مجموعه شعری کاملاً محسوس است؛ گاه کاربرد واژهای موجب اوج گرفتن بیتی میشود:
در هر بهار زخم فدک تازه میشود
در هر گل محمّدی آهنگ نام توست
(12)
(واژة «آهنگ» در این بیت خوش نشسته و حسآمیزی را بهطور کامل القا میکند چراکه گل، بو دارد نه آهنگ.)
و گاه کاربرد واژهای، تمام لطافت و تصویرسازی شعر را در سایهی خود میگیرد:
تاریک شد مدینه، اذان بلال کو؟
تاریک شد که نعش سپیده است پشت در
(9)
در این بیت منظور از «نعش سپیده»، بدن پاک و مطهّر حضرت فاطمهی زهرا(س) است. این تعبیر نوعی وهن را با خود به همراه دارد؛ از سوی دیگر، این ترکیب شاعرانه هم نیست چراکه ترکیب کردن «نعش» با «سپیده» مانند در هم آمیختن سیاهی با سپیدی است که تناسبی با هم ندارند.
شاعر در بیتی دیگر، «کُشته» را در مفهوم «نعش یا بدن کشته شده» به کار برده است که خلافآمد دستور زبان فارسی است:
آمده تا کشتهات به دست بگیرد
تا که سبکروح و عاشقانه بمیری
(54)
5. ترکیببندها
باید توجّه کرد بندهای ترکیب در ترکیببند، افزون بر داشتن نقشی برجسته در القای مفهوم و ایجاد جاذبه، عامل اتّصال غزلها با یکدیگر است؛ بنابراین این بندها هرچه قدر قویتر باشد، انسجام و استحکام کلّی شعر را در پی خواهد داشت. به دو بند قوی از ترکیببند زهرایی انصارینژاد توجّه کنید:
شب، برگی از صحیفهی اسرار فاطمه است
سجّادههای نافله، سرشار فاطمه است
(10)
ترکیببند سوخت، دل من دونیم شد
در سینهام مدینهای امشب یتیم شد
(12)
امّا شیوهی شاعر همیشه اینگونه نیست و گاه در بندهای ترکیب، بیتهایی مشاهده میکنیم که تا مرز نوحهسرایی پیش رفته و اندیشههای شاعرانه را تنزّل داده است:
زخم بتول با جگر مصطفی چه کرد؟
روحالقدس ز غربت خیرالنّسا چه کرد؟
(11)
6. رعایت تناسبها
از نکات برجستهی این مجموعه، توجّه شاعر به تناسب واژگانی است که به کار میگیرد. در دو بیت زیر، تناسب میان «قمر و شمس» و «محکمات در برابر متشابهات» و همچنین تناسب بین «نخل و تمّار» (با ایهام به خرمافروش) قابل توجّهاند:
بر محکمات سورهی والشّمس کافرند
بسیار طعنهها که به شقّالقمر زدند
(11)
سرو در سرو، به خونخواهی قیس بن مسهّر
نخل در نخل به خونخواهی تمّار بروید
(31)
7. شروع و پایانبندی شعر
گاه شاعر غزلی را چنان عالی شروع کرده است که خواننده آرزو میکند ای کاش تمام غزل را به همین شکل ادامه میداد:
کجای وسعتی از آفتابگردانها
نشستهای به تماشای ما پریشانها؟
کجای این شبِ مهتاب میزنی لبخند
به روی مزرعهی آفتابگردانها؟
(80)
همین مسئله در پایانبندی برخی اشعار هم به چشم میخورد؛ یعنی پایانبندی بهقدری قوی است که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد:
جز جادهی غدیر به دریا نمیرسد
آری شناسنامهی دریا غدیر بود
(61)
8. صمیمیت در فضای شعر
انصارینژاد در برخی بیتها صمیمیّت ذاتی خویش را نمایان کرده است. صمیمیّتی که مخاطب را نیز با خود همراه میکند. برای نمونه، شاعر با استفاده از ترکیب محاورهای «خودت بگو»، افزون بر ایجاد ارتباط خاص با خواننده، ابهامی را آفریده، که میتواند به تعداد مخاطبین شعر، پاسخ داشته باشد:
رو به فانوسهای دریایی، باز ساحلنشینِ شبگردی است
شانههایش شقایق زخمی، چشمهایش ... خودت بگو دریا
(83)
سخن پایانی
آنان که تجربهی شاعری دارند به خوبی میدانند که نفسکشیدن و قلمزدن در فضای شعر آیینی، عنایت بیعلّتی را طلب میکند؛ بنابراین در این عرصه، بیشتر شعرهایی ورد زبان مردم میشوند که «کششی از آنسو» را پشتیبان خود داشته باشند. برای محمّدحسین انصارینژاد، شاعر خوب و آیینی کشور، آرزوی روز و روزگاری نیک دارم.
دکتر سید مهدی طباطبایی
درود بر شما بزرگوار و ممنون از آشیان دلنشینت دعوتید به مطلب (بر لبِ پنجره اتاقم نوری نِشست ,,/ و,,,)
خوش حال میشوم در صورت اینکه خوشتان آمد تبادل لینک داشته باشیم
به امید خدا با مطالب و اشعار دیگر در خدمتتان خواهم بود در آینده
مرا بخوان شاعر
سلام
گهوارهی خالی که تکان خورد به محمل
جانپارهای از عشق در آن است، ببینید
ماجور باشید
باسلام وعرض ادب
با دوغزل تازه به روزم ومنتظر نقدها و نظرات ارزشمندتان
شاد باشید
درود و درود دوست دیرینه از اینکه یافتمتان خوشحالم.
دستمریزاد وبلاگ ارزشمندی دارید
با افتخار لینک شدید
سلام آقای انصاری نژاد عزیز
از مجموعه شعر و نقد آن استفاده کردم . عرض ارادت .
با سلام. وب سایت نه چندان رسمی بنده با قرار دادن چند شعر از دوران دانشجویی به روز است.
سلام
از دیدن رویش شده بودم مایوس
در فکر فرو ، در نگرانی محبوس
امروز خلاصه چهر ه اش را دیدم
از لطف خدا و ایستگاه اتوبوس
با چند رباعی عاشقانه منتظر شما هستم
باسلام
بازهم خدا راشکر توفیق نصیب شدوزیارت کردم دلنوشتهای جنابعالی را استفاده کردم .لذت بردم