به نیت هم صدایی با مردم شجاع و آزادی خواه مصر
فرعون باقی مانده !
عصا در دست ، چشمش خیره بر بی تابی نیل است
سواری خسته ، نه! پیغمبری دلواپس ایل است
می اندیشد به جزر و مد نیل و بر می آشوبد
می اندیشد به توفانی که در تورات و انجیل است
به توفانی که سر خواهد زد این بار از سر انگشتش
و می بیند بساط (( قبطیان )) یکباره تعطیل است
نگاهش خیره بر اهرام و فرعونا ن پی در پی
به روی نیل ، چشمش را نزول سوره ی فیل است
و یک فرعون باقی مانده را ناگاه می بیند
که چشمانش چه کافر کیش بر تاب و تب نیل است
سپس حس می کند خمیازه های مومیایی را
دو تکه ابر هم نزدیک شد ، (( طیرا ابابیل )) است !
نمی خواهد بفهمد ماجرای نا مبارک را
به نعشی مومیایی آخر او در حال تبدیل است !
بگو سی سال با ارابه ات آتش درو کردی
دلی سنگی که داری مطمئنا ارث قابیل است !
بگو سی سال دادی حکم بمباران دریا را
که ساحل ماهیان شیمیایی را به زنبیل است
همین فردا تمام نیشکر ها گل می افشانند
همین فردا که جشن طوطیان مصر تکمیل است !
سلام
همیشه چنین باد مرام قلمت...
خوبست آدم آنقدر شاعر باشد که از سیاست هم غزل بیرون بکشد.
...
دست نامبارکش بریده باد.
سلام
یه حسی از ته قلبم توی چشم تو جا مونده
کجا پیدات کنم آخه تو این تهران وامونده؟!
بایک ترانه به روزم و...