این روزها فقط به سفر فکر می کنم
غرق هزار زخم جگر فکر می کنم
ماشین می آیدوغزلم کم می آورد
ماشین می آید وچقدر فکر می کنم
دستم چقدر با چمدان تیر می کشد
وقتی به چشم خیس پدر فکر می کنم
درپیچ پیچ تندو نفسگیر دره ها
با سوسوی چراغ خطر فکر می کنم
از پشت شیشه ی اتوبوس آه می کشم
حس می کنم که آینه تر فکر می کنم
بر کومه های کاهگلی خیره می شوم
تا قریه مان کپر به کپر فکر می کنم
مادر نشسته قد سفر گریه می کند
آتش گرفته ام به نظر فکر می کنم
زل می زند به صندلی خالی خودش
احساس می کنم دو نفر فکر می کنم
چادر نماز اوست که گسترده یا که بر
پرهای نرم شانه به سر فکر می کنم
این جاده ی شمال برایم جهنم است
دارم به چشم شور خزر فکر می کنم
کوچ است کوچ، قسمت ما بی ستاره ها
هر نیمه شب به دور قمر فکر می کنم
اینجا چقدر عقربه ها نیش می زنند
اینجا چقدر خون جگر فکر می کنم
سلام بر سرور عزیزم جناب انصاری نژاد
حقیقتا لذت بردم بسیار زیبا بود
دستم چقدر با چمدان تیر می کشد
وقتی به چشم خیس پدر فکر می کنم
با شعری برای مولایمان منتظر نظر ارزشمندتان هستم
این جاده ی شمال برایم جهنم است
دارم به چشم شور خزر فکر می کنم
سلام حاج آقا
غزل روان و خوبی بود
استفاده کردم
...زیاد فکر نکنید!
برقرار باشید
سلام
این جاده ی شمال برایم جهنم است
دارم به چشم شور خزر فکر می کنم
کوچ است کوچ، قسمت ما بی ستاره ها
هر نیمه شب به دور قمر فکر می کنم
خواندنی بود . چقدر ثواب دارد اندیشیدن در این روزها و در این روزگار . التماس دعا .
سلام
ماشین می آیدوغزلم کم می آورد
ماشین می آید وچقدر فکر می کنم
من به این بیت وصل شدم
------------------------------
با یه غزل بروزم
تشریف بیاورید
سلام حضرت دوست!
غزل زیبایی بود ولی خداییش نمی دونستم اینقدر متفکری
در پناه بهار!
مادر نشسته قد سفر گریه می کند
آتش گرفته ام به نظر فکر می کنم
آفرین ... درود. زیبا و دلتنگ
سلام برشاعر عزیز
بی تعارف از نظر احساسی بسیار اثر گذار بود
آقا ما چون از شعر چیزی سرمان نمی شود همیشه پر از پرسش هستیم
اول:
ماشین می آیدوغزلم کم می آورد
ماشین می آید وچقدر فکر می کنم
مصرع دوم بار معنایی به مقدار کافی دارد؟
دوم:
زل می زند به صندلی خالی خودش
احساس می کنم دو نفر فکر می کنم
باز در مصرع دوم بنده کمی در ماندم
ارادتمند شما
آفرین بر شاعر خالق تصاویر ناب
زیبا بود برادر چون همیشه ،خوشحالم همچنان توفیق خواند غزلهایتان را دارم،دلتگیهایتان در غزل خود غزلی دیگراست/غزل در غزل بال در بال
دست مریزاد اخوی
متفاوت
زیبا
غمگین
بسیار زیبا بود.
پر از احساس، تصویر و اندیشه.
همیشه به روز باشید و بهروز.
مشتاق دیدار. مثل همیشه.
سلام بر استاد بزرگوار
غزل زیبای شما سرشار از احساس و تخیل بود بیت به بیت غزل نشان از اندیشه ای زلال دارد.
من آخرین بیت را خیلی پسندیدم
اینجا چقدر عقربه ها نیش می زنند
ایهام بسیار لطیفی که در عقربه ها وجود دارد بازگو کننده قدرت تخیل شاعری را دارد که هیچ گاه بدون تفکر شعر نمی گوید و اتفاقا این تفکر در شعر نمود والایی دارد .
با این اوصاف در بعضی ابیات یک نوع تعقید معنایی وجود دارد و معنای بعضی از عبارات به صورت روان استنباط نمی شود بلکه همانگونه که فرموده اید باید کمی روی آنها فکر کنیم.
پاینده باشید.
درود استاد.
نیمه شعبان را خدمتتان تبریک می گویم.
آفرین. بسیار زیبا بود و لذت بردم. بیت الغزل زیاد داشت و از همه مهمتر این که تصویرپردازیهای ناب شما با روانی زبان همسو شده است و این مشخصه کارهایتان را به اوج می رساند.
پاینده باشید.
اینهم از این حقیر تقدیم به تو که از عشق آن یار سفر کرده سرشاری وچون نخل برومند وفا از میوه ی انتظار پر بار
بهار دل انگیز یاس ها(تقدیم به امام عصرعج ا...)
دکتر غلامرضا محمدی- کویر
گرخون گرفت چشم چمـن ها زداس ها
در هم شکست خاطر خاک از هراس ها
یک روز میرسد گل سرخی که می دمد
از طلعــــــــــتش بهار دل انگیز یاس ها
آیینه ای برای تما شای هـــرچه حسن
برخط حسن او همه دلها مماس هــــا
می آید آن شکوه تماشایی شگـــــفت
چون بحر عشق بر عطش التماس هـا
گل می کند حماسه ی زیباترین سرود
درباور بدیع بلنـــــــــد جناس هــــــــــا
در رگ رگ غزال غزل می دمد غـــریب
آرایه های نر گسی اقــــــــتباس هـــا
دنیا چه کوچک است در آن اتفاق سبز
دنیا چه کوچک است در آن انعکاس ها
چندانکه عشق بی خبر افتد زخویشتن
وز چشم عقل در بدر افتد قیاس هــــا
روزی که مهر طفل دبستان ماه اوست
روزی که ماه می درد از تن لباس هـا
من نیستم اگرچه ولی ای خدای عشق
ازمن بر آستان بلندت ســــــــپاس ها
سلام جناب آقای انصاری نژاد عزیز
از پشت شیشه ی اتوبوس آه می کشم
حس می کنم که آینه تر فکر می کنم
این غزل سفرتان هم که در واقع یک سلوک عاشقانه در جاده های روز مرگی است در اوج زیبایی و هنر سروده شده که برای پی بردن به ریبایی های آن باید واژه به واژه تا پایان شعر با آت قدم زد .موفق باشید.
سلام
زیبا بود
حس میکنم که آینه تر فکر می کنم...
پیشاپیش میلاد حضرت موعود رو تبریک میگم.
یا علی
این جاده ی شمال برایم جهنم است
دارم به چشم شور خزر فکر می کنم
ممنون ...
خیلی دلنشین بود
سلام اولن باریه که به وبلاگ شما سر میزنم
چه خوب حال من رو عوض کرد
خیلی خیلی لذت بردم
یا علی...
سلام. دست مریزاد
به مو سربزن که قاطی کردم!
با عرض سلام و ادب خدمت شما دوست و همکار گرامی .
وبلاگ < نیوز دالکی > به سایت ارتقاء یافت .
جهت مشاهده جدیدترین اخبار و رویدادهای شهر دالکی به این سایت بیایید .
در ضمن هرگونه کژی برداری از مطالب با ذکر منبع < نیوز دالکی > کاملاْ مجاز می باشد .
آدرس جدید ما : Www.newsdalaki.com
تشکر
در ضمن شعرهای خیلی زیبایی دارید. من خودم شاعر هستم و یک وبلاگ دارم . اگر به آن سر بزنید و نظر بدهید خوشحال میشوم .
www.parastomosafer.blogfa.com
سلام. وقتی وبلاگتو باز کردم فکر نمی کردم جالب باشه وقتی هم موزیک وبلاگتو شنیدم دوست نداشتم وبلاگتو ببندم.
سلام بر شما استاد اندیشمند
نمی دانم چرا نظر بنده درج نشده است امیدوارم که رسیده باشد.
دارم به چشم شور خزر فکر می کنم ...
سلام برادر!
غزل خوب و متفاوتی بود.
آفرین به این همه ذوق و توانایی.
سلام
آمدم که بگویم دوباره زنده شدم!
بر می گردم تا بخوانمت. اوضاعت چطور است شاعر ناپیدا؟
عمریست تا من در طلب هر روز گامی میزنم
دست شفاعت هر زمان در نیک نامی میزنم
بی ماه مهرافروز خود تا بگذرانم روز خود
دامی به راهی مینهم مرغی به دامی میزنم
اورنگ کو گلچهر کو نقش وفا و مهر کو
حالی من اندر عاشقی داو تمامی میزنم
تا بو که یابم آگهی از سایه سرو سهی
گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش خرامی میزنم
هر چند کان آرام دل دانم نبخشد کام دل
نقش خیالی میکشم فال دوامی میزنم
دانم سر آرد غصه را رنگین برآرد قصه را
این آه خون افشان که من هر صبح و شامی میزنم
با آن که از وی غایبم و از می چو حافظ تایبم
در مجلس روحانیان گه گاه جامی میزنم
سلام
واقعاْ زیبا بود
سپاس
سلام بر محمد حسین انصاری نژاد عزیز !
از تشرف دوباره به دشت آباد شعرهایتان خوشحالم .
گرچه اولین بار است اینجا کامنت می گذارم اما قبلا بارها آمده بودم و خوانده بودم و تاختی رفته بودم .
راستی یک خبر ادبی :
×× خانه’ آیینه ها ××
محفل انس شاعران آیینی به مناسبت ایام ولادت حضرت رقیه (س) برگزار می کند :
دومین جلسه’ شعر خوانی و گردهمایی شاعران آئینی با همت دوستان شاعر :
قرائت قرآن توسط قاری ممتاز کشوری
شعر خوانی دکتر نادر بختیاری، مرتضی امیری اسفندقه، حافظ ایمانی، امیر مرزبان مهدی زارعی، مصطفی صابر خراسانی،محمد سهرابی، وحید قاسمی، محسن عرب خالقی، سعید توفیقی، احمد بابائی، محسن رضوانی و دیگر شاعران ارجمند
با نوای گرم ذاکر اهل بیت(ع) سید محمد یزدانی
زمان : دوشنبه 3/5/90 از ساعت 17
مکان : تهران - میدان انقلاب - خ کارگر شمالی - بعداز فاطمی - سالن اجتماعات مسجد حضرت امیر (ع)
با نهایت اشتیاق به دیدار و شنیدن شعرهای زلالتان قلبا راضی به زحمت نیستم.
اما اگر قسمت شد و مشرف شدید منت بر چشمهایمان نهادید .
با احترام و تواضع : مهدی قهرمانی
www.atre1000khatere.blogfa.com
یاعشق یاعلی !
سلام با تضمینی از یک غزل حافظ به روزم. با احترام منتظر حضور گرمتان هستم
سلام برادر عزیزم
در سختی و تلخی های سفر شیرینی هاییست که تا همیشه می ماند.مخصوصا یافتن دوستان خوب....
با این وجود دوست دارم هرچه زودتر و بیشتر در استان خودمون ببینمتون.
با مهر
سلام به شما استاد بزرگوار
شما را به خوانش شعرم دعوت میکنم
حضور شما باعث دلگرمیم است
رئیسی گرگانی در کشکول منتظر شما است
سلام خیلی قشنگه به وبلاگ منم بیا
سلامی به صافی و صداقت آیینه به دوست خوبم.
.
نه سلامی
نه علیکی
نه پیامی
نه درودی...
نه...
امیدی هست...
امّا
انتظار سخت است...
.
به روزم و منتظر نقد و نظرهای سازنده ات هستم... [گل]
سلام برادر عزیز
بسیار عالی بود . دست مریزاد .
سلام.
با احترام دعوت هستید
به آب زلال
مجموعه اشعار سپید
سلام دوست عزیز
با دفتر دوم سه گانی هام به روز هستم
انتظار ---------انتظار می کشد
تیک تاک آخر است
مرگ هم مسافر است
سلام بر شما
از اشعار لذت بردم
سری هم به "رساتر" بزنید...
در برابر چشمهای آسمان
ابر را
در برابر چشمهای ابر
باد را
در برابر چشمهای باد
باران را
در برابر چشمهای باران
خاک را
دزدیدند،
و سرانجام در برابر همه چشمها
دو چشم زنده را زنده به گور کردند
چشمهایی که دزدها را دیده بود.
با مطلبی در مورد شاعر این شعر به روزم.
عالی بود
www.ghaed.tk
با تقدیم صمیمی ترین سلام ها شما را به یک ایستگاه خاطره دعوت می کنم
چشم انتظار نقد های سازنده ی شما
با عرض سلام
سروده های زیبایی بودند.
----------
با یک رباعی منتظر حضورتان هستم.
اگر امکان دارد در مورد کلیّت نوشته های من اظهارنظر کنید.
شاعران جوان همیشه چشم به راه و نیازمند نقد شما اساتید هستند.
سلام برمحمدحسین عزیز
چون همیشه شعرت زیبا بود و دل انگیز البته با چاشنی حزنی که مخصوص به خودت است. حق یارت و نایت پر از شعر.
سلام.
با "عشق سرد"
منتظرتان هستم[گل]
دستم چقدر با چمدان تیر می کشد
وقتی به چشم خیس پدر فکر می کنم
سلام حاج آقا. همچنان دوستت دارم و همچنان سر زنده، شعر می شوی. غزل معرکه ای بود. پایدار باشی
سلامی به ژرفای عمیق دل.خوبی استاد.مثل همیشه زیبا وژر احساس وسرشار از نکته ها و عناصر ادبی وزبانی .موفق باشید.
باسلام و احترام فراوان؛
شاید برایم باور کردنی نبود زمانیکه با پیشنهاد سرکار خانم سلیمانی از شاعران همشهری؛ حضرتعالی را برای شب شعر انتظار در شعبانیه سال گذشته به آبدان دعوت کردم حضرتعالی اینچنین به دلم بشینید و هرجا که عنوان "شیخِ دوست داشتنی" میشنوم بی وقفه تصویرتان توی ذهنم تداعی میشه...
طبیعی است که تراوشات ذهنی چنین انسان خواستنیِ چقدر به دل بنشیند.
امیدوارم که نوشته ام را حمل بر تملق نفرمایید؛ امیدوارم همواره استان و هم استانی های عزیز از حضور شما عزیز دوست داشتنی بهره کافی و وافی ببرند.
مشتاقانه چشم انتظار نوشته های جدیدتان هستیم.
بدرود./
درود
بی صبرانه منتظرم
من و یک غزل و یک کار کوتاه
دعوتید به خوانش و نقد
بدورد
سلام
قطامی و چشمان عراقی ت سیاه اند
قطامی و این شعر دگر شعر دری نیست
با غزلی به روزم و چشم به راه قدم های شما .
با سپاس - علی سلیمانی
اینجا گناوه بود و هنر توی ماسه ها
بوی تو داشت دفترم و بوی ماسه ها
ما سوژه ی مجسمه های شنی شدیم
رد دو جفت پا زده شد روی ماسه ها
سلام آقای انصاری
به روزم
با سلام
غزل واقعا زیبایی بود من که لذت بردم اگه روزی وقت داشتید و منو قابل دونستید به من هم سر بزنید.
متشکرم
سلام
با پست - سوغات سفر - به روزم.
منتظر مهربانی های شما...
موفق باشید.
علی...
این جاده ی شمال بهشت مسلم است .
در باره ی نگین ناب خزر فکر می کنم
با عرض پوزش . عرق گیلانیه دیگه .
برقرار باشید.