می رسد ازراه همدوش بهاران سال دیگر
می زنم آهسته باشعرشکفتن فال دیگر
قدکشیدازچار فصل دل انارستانی اززخم
سرزدازپیشانی ام چشم تورا تمثال دیگر
دل به دست جاده های گیج آویشن سپردم
باخیالت سبزشدییلاقی ازآمال دیگر
پشت دیواربلند روبه گندم زار عصیان
این منم حوای من!شیدای خط وخال دیگر
ازورق گردانی تقویم ها محصولم این است
عکس تو بایک دل ازغصه مالامال دیگر
بال می ریزد به روی دفترم یک شعله ققنوس
می تراود ازجنونم مرغ آتش بال دیگر
ازگذار سال هفتاد وچهار آیینه،حسرت
دفتری تا خورده ماند وواژه های لال دیگر
دردلم جامانده یک کشمیر شهرآشوب ازتو
هفت بند افسانه ام اما دریغ ازحال دیگر
عید آمدعید،اما لکنتم راه گلو بست
می دهم شرح غمت امروز شاید سال دیگر!
(تاریخ سرودن27/12/84. اهرم)