شعر و دل نوشته ها

مجموعه شعرهای منتشر شده:۱-یک باغ زخم تر ۲-سبز سرخ ۳-روی شانه ی اروند ۴- و زلیخاست که بر پیرهنم می گرید ۵-پرندگان پراکنده اند انسانها ۶- زمز

شعر و دل نوشته ها

مجموعه شعرهای منتشر شده:۱-یک باغ زخم تر ۲-سبز سرخ ۳-روی شانه ی اروند ۴- و زلیخاست که بر پیرهنم می گرید ۵-پرندگان پراکنده اند انسانها ۶- زمز

قیصر پر زد

 

 

قیصر پر زد

 

سوره روم بخوانید که قیصر پر زد

 

از فراسوی افق نیز فراتر پر زد

 

باده نوشان سحر،  شال عزا بر دوشند

 

عشق از کوچه ی رندان قلندر پر زد

 

با گل نور، کسی بدرقه اش کرد و سرود:

 

چه سبک روح و چه آرام، کبوتر پر زد

 

ناگهان آینه ها بر غزلش باریدند

 

آتش افتاد به پیشانی دفتر، پر زد

 

او که تا بود هوادار شقایق ها بود

 

و سرود از چمن لاله ی پرپر، پر زد

 

شرح سربسته دستور زبان عشق است

 

بعد از این ولوله ی « قیصر قیصر پر زد »

نظرات 79 + ارسال نظر
پرستش جمعه 16 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:23 ب.ظ http://www.parastesh07.blogfa.com


به همین گونه شعر می نویسم
مدادم را در دستم می گیرم
و می نویسم قفس.

در پناه او

افسانه شنبه 17 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:13 ق.ظ http://donyayesabzeman.persianblog.ir

یک روز می آییم
ویک روز می رویم
بین آمدن ورفتن
معلو م نیست ُچه مدت باشد


وبلاک خوبی دارید. بلندباشید

afshin, germany شنبه 17 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 01:03 ق.ظ http://rooidad.persianblog.ir

[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

وبلاگ زیبایی داری بهت تبریک می گم به خاطر این همه سلیقه.
ممنون که به من سر زدی
زنده باد وطن
ارزومند ارزوهای سبزتان ,,

[گل][گل][گل][گل][گل][لبخند]

پاینده ایران ,, بدرود ......

F. Nami شنبه 17 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:54 ق.ظ http://www.fnami.org

با سلام.
وب سایت رسمی فرزاد نامی و فرهاد نامی منتظر قدم مبارکتان است.
www.fnami.org
در ضمن اگر مایل به تبادل لینک بودید حتما اطلاع دهید.
لطفا نظرات با ارزشتان را برای سهولت در قسمت دفتر مهمان وارد کنید.
با تشکر
ف. نامی

امیر یکشنبه 18 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 09:58 ق.ظ http://www.ghorbat228.blogfa.com

سرخ یکشنبه 18 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:04 ب.ظ http://sorkh.blogsky.com

واقعا شعر معرکه ای بود
سلام. برای اولین بار توی زندگی وبلاگیم چهار ساله شدم.
جشن تولدی در کار نیست. چراکه با این وضعیت مالی خودم و مردم فقط خرج اضافیه.
خوشحال میشم بیای یه دقیقه دور هم باشیم.
همین + بوس

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 04:46 ب.ظ

سلام خیلی زیبابود

روح الله کرهانی جمعه 23 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:12 ب.ظ http://korhani10kalimator.blogfa.com

با سلام
بهروزم ! ببخشید .به روزم ومنتظر نظرها وپیشنهادهای ارزشمند شما

آل مجتبی جمعه 23 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:16 ب.ظ http://www.farhangsara-mardani.blogfa.com

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بی خود از شعشعه‌ی پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند

سلام ؛

با شرح و توضیح غزل 183 حافظ به روز شدیم

منتظ تشریف فرمایی شمائیم

پیروز باشید و ماندگار


کارگردان جمعه 23 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:17 ب.ظ http://hozefiroze.blogfa.com/

ما اغلب از فردا‌ها قرض می‌کنیم تا وام خویش را به دیروزها بپردازیم.»

با سلام . هشتمین جلسه ی انجمن مجازی با نقد اشعار سیامک بهرام پرور شروع شده است . در جمع منتقدان باشید ...

سید محمد امین جعفری حسینی یکشنبه 25 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:49 ق.ظ http://www.sharji.blogfa.com

سلام نام اول خداست

افسانه یکشنبه 25 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:35 ب.ظ http://donyayesabzeman.persianblog.ir

خداقوت هموطن
خیلی جالب بود

سید محمد رضا هاشمی زاده سه‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:56 ق.ظ http://sheredashti .blogfa.com

سلام صمیمی دوست مهربان وگرانمایه جناب انصاری

با چند شعر تازه.. با سبدی گل مهربانی ودوستی
منتظر مقدم سبزتان نشسته ام...

احمد بی باک چهارشنبه 28 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 02:36 ب.ظ http://moblekhasteh.blogfa.com

سلام . زیبا بود

سید محمدرضا هاشمی زاده چهارشنبه 28 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:27 ب.ظ http://sheredashti.blogfa.com

سلام صمیمی همدل وگرانمایه اندیشمندم

با یک سبد گل معطر شعر تازه.. در انتظار قدم سبزتان نشسته ام
تو را من چشم در راهم.......

قاسم صرافان جمعه 30 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:23 ب.ظ http://sarrafan.blogfa.com

سلام
با این غزل منتظرم:

«ربنا آتنا» نگاهش را، که هوایم دوباره بارانی است
«السلام علیکْ یا» دریا که دلم بی قرار و توفانی است

یا علی

جلال جعفری شنبه 1 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:27 ق.ظ http://WWW.KHODSOZIEEBRAHIM0.BLOGFA.COM

سلام
خودسوزی ابراهیم به روز شد
منتظر حضور سبزتان

سید محمدرضاهاشمی زاده یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:48 ق.ظ http://sheredashti.blogfa.com

چه شد ایدوست از من پا کشیدی.....؟؟؟؟؟
به چشمم نقش یک دریا کشیدی
......
سلام گرانمایه دوستم
چند روزی است که عطر خوش پیامتان به مشامم نمیرسد
گفتم بیایم بباغ وبلاگ زیبایتان و دیداری تازه کنم.ودسته گل محبتی بچینم

عبدالحسین انصاری یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 05:34 ب.ظ http://dobaitee.blogfa.com

سلام دوست !
زیباست
با غزلی به روزم و دلتنگ دیدارت
در پناه بارون

مهدی بسارده دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:22 ب.ظ http://basardeh.blogfa.com

سلام استاد
عرض ادب و ارادت دارم
چون گذشته زیبا بود

سید محمد امین جعفری حسینی سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:52 ق.ظ http://www.sharji.blogfa.com

همشهری نجیب جنوبی سلام می خواستم در آستانه ی دهم دی ماه که سالروز میلادم است ، شعر تازه ای بنویسم اما دی ماه که به سراغ مان می آید به جای شعر تازه داغ مان تازه می شود و دو فاجعه به یادمان می آورند زلزله ی بم و سوخته شدن دانش آموزان مظلوم روستای سفیلان چهارمحال بختیاری که در تاریخی که من خواهم نوشت یادشان محو نخواهد شد پس با دو شعر قدیمی که خیلی دوستشان دارم به یاد از یاد نرفته های این دو حادثه ی تلخ به آن ها سلامی دوباره می دهم و منتظر حضور مهربان شما هستم

سیدمحمدرضا هاشمی زاده سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:06 ق.ظ http://sheredashti.blogfa.com

( در یا در غدیر )

تاشکوفا کرد احمد........نام مولا در غدیر
رسم شد با دست مولا شکل در یا در غدیر
روح اقیانوس و روی افتاب و شور عشق
در همان ساعت تجلی کرد یکجا در غدیر
بر فراز دست های سبز پیغمبر شکفت
لاله ای از لاله زار عرش اعلا در غدیر
سر به زیربال وپر بردند مرغان سر به سر
تا به دوش احمدی دیدند عنقا در غدیر
جمله ی کروبیان از عرش پایین امدند
تا کنند ان مهر زیبا را تماشا در غدیر
لحظه های انتظار اخر به پایان امدند
عاقبت مشکل گشایی شد هویدا در غدیر
شب پرستان با تمام عقده ی پنهان خویش
تهنیت گفتند در ظاهر به مولا در غدیر
دست بیعت با علی دادند کل مسلمین
چون قیامت گشت بر پا شور وغوغا در کویر
وامصیبت تا محمد از جهان رحلت نمود
گوییا هر گز نبودی ان تولا در غدیر
شرمشان بادا تمام مردم دنیا پرست
پس رها کردند این مظلوم تنها در غدیر
دست نا محرم به سوز اتش ظلمش گرفت
ان همه شوری که در دل داشت زهرا در کویر
چون غدیر خم کلید فتح باب جنت است
ای عزیزان راه توفیق است نتها در غدیر..............شعر هاشمی زاده

سیدمحمدرضاهاشمی زاده چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1386 ساعت 05:00 ق.ظ

سید محمدرضا هاشمی زاده چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:56 ق.ظ http://sheredashti.blogfa.com


از غم به دلت فکر وخیالی ننشیند
بر بال وپرت گرد ملالی ننشیند
هر گز نشود سهم دلت غصه واندوه
بر قلب تو جز شوق وصالی ننشیند
..........
ضمن تسلیت هجران این عزیز سفر کرده
رحمت واسعه حق..جهت ان روح مطهر
وطول عمر وتوفیقات خیر برای حضرتتان
از در گاه احدیت خواستارم

آل مجتبی پنج‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:44 ب.ظ http://www.farhangsara-mardani.blogfa.com



نقد ها را بـُـوَد آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه‌داران پی کاری گیرند

دود بر شما ؛

با شرح و توضیح دو غزل از حافظ به روز شدیم ، منتظر شم ییم ، تشریف بیاورید .

مانا باشید و شادکام .



علی رشیدی پنج‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:28 ب.ظ http://shabghazal.persianblog.ir/

سلام جناب انصاری نژاد عزیز
خیلی خوشحالم کردی که دوباره آمدی
مدتی بود از شما خبری نداشتم
باور کنید گاه گاهی که این زندگی ماشینی اجازه بدهد
نگاهی به دفتر های دلسروده هایتان می اندازد و لذت میبرم
و جز تحسین حرفی نمی توانم بگویم
به هر حال ممنونم از حضورتان

راهله معماریان دوشنبه 10 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:37 ق.ظ http://rahelememarian.blogfa.com

عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه

وفا سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:50 ق.ظ

برای قیصر مردی که درد را زیبا می سرود
سلام
مرا که یادت هست؟
که هر دو
تمام واژه های سه حرفی را
با دلهره هجی می کردیم:
خدا،عشق ، درد،خون،نان،ایمان!
و نمره ی" دستور زبان عشق" تو بیست بود
و من از بس به جای شعر نان سروده ام
گاهی وقت ها فکر می کنم
به جای عاشقی نانوا بشوم.
شنبه و پنج شنبه روزهای عاشقیت بود
سه شنبه روز مرگ!
نمی دانم سه شنبه آدینه ی عشق است
یا مرگ میانه ی عاشقی؟
که هوای عجیب شدن کرده بودی
یا که آینه ،سنگ نگاه یخزده ی محو دود اسپندهای بر زغال
پشت چراغ قرمز شلوغ را شکست؟
یا که زاغ فال خوان در قفس ،فال مرگ را سروده بود؟
{یا برای پچ پچ درد تازه ات زیر لحاف سرد خاک گتوند
برای آرمیده ای در دشتستان}
دیگر دارم مطمئن می شوم
که اگر پاییز بمیرم شاعر خواهم شد.
و هر پاییز،د ر میان های وهوی همسرایان دردم
که سرود مرگشان را برایم نجوا می کنند
شمع بیست و چندسالگی ام رافوت می کنم.
و من دستمال تب گرفته ی شب بی غروب را
با شکوه آب آفتاب خیس می کنم
تا که مرگ را در نجابت شاخه مریمی
که روی سنگ سرد خانه ی تو بوسه می کنم
ناگزیر زیستن ،صبوری بخوانم.
خوابم می آید
چون تمام شب برای بچه های درد و نان sms زده ام تا در رقص شهاب های آسمان
یک قاچ هندوانه شب یلدا نقاشی کنند
و کفش نویی که چند شب دیگر...بابانوئل...
و شاید هم تکه ای نان ویک تبر برای کاج کریسمس.
و کمی پنجره و جرعه ای رویای تازه برای تو.
فقط خدا کند که ابرهای آسمان شهرمان
به کوچه ی لباس های گرم و نو
و چترهای باز میهمان شوند.
وگرنه سهممان از آسمان
دوباره چکه است ومحوخانه های کاغذی
و باز هم ترانه ی دوباره ی گناه
درآن دریچه کفش های وصله دار.
منتظرت می مانم
کنار لحظه های آن خانه ی کاهگلی
زیر درخت خشک زرد آلو
دوباره شعر ترت را امضایی نو کن.
برایم اندکی حوصله بیاور برای مرگ
و اگر توانستی عصای موسی را
تا مهربانی برویانیم و نان
و چند سکه ،برای پیرمردی که در انتهای خیابان عاشقیمان
تنها دو سکه برای پریدنش کافیست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد