گل ازپرندچشم تودرخواب می وزد
سرشارسایه روشن مهتاب می وزد
گل بانسیم آمدنت بال می زند
بردفترم پرنده ی بی تاب می وزد
درروح واژه هاهیجانی است دیدنی
امشب که چشم مست تودرقاب می وزد
زل می زنی به خون سیاووش شعرمن
صدسهره برجنازه ی سهراب می وزد
دربازتاب روزه ی گل های مریمت
موسیقی شهودبه محراب می وزد
باورکن ازبهاردل انگیزدست تو
صدکوچه باغ نرگس سیراب می وزد
تابیده ای به موج غزل های دفترم
برمن هزارگوهرنایاب می وزد
***
ازمن نگیرگریه ی بی اختیاررا
گاهی که ابرخاطره ای ناب می وزد
تاریخ سرودن5/11/86 برازجان
سلام همدم لحظه های تنهایی جناب انصاری
با دوشعر تازه تازه منتظر عطر حضورتان هستمl
با دوشعر تازه تازه منتظر عطر حضورتان هستم
سلام
آدینه شما به خیر .غزل زیبایی بود .
این جهان بر مثال مرداری ست کرکسان گرد او هزار هزار
این مرآن را همی زند مخلب آن مرین را همی زند منقار
آخرالامر برپرند همه وز همه باز ماند این مردار
سلام
دوست بهاری
سلام. وبلاگ خوبی دارید ما شما را لینک کرده ایم و جزء دوستان خود قرار داده ایم.
شما هم طبق قولی که به ما دادید ما را لینک کنید.
خبرهای متفاوت. خبرهای جدید از دشتستان در www.best-news.ir
بست نیوز
با تشکر فراوان
سلام نوشته هاتون عالی بود فقط یه چیز بگم که من هم برازجانی هستم...