گل یـخ
سر می زند از خاک گل یخ
با پیرهن چاک گل یخ
با بوسه خورشید شکفته
از جنگل کولاک گل یخ
تا روح زمین یخ زده افسرد
یک خرمن ادراک گل یخ
تا می رسد از راه، بهاران
می ریزد بر خاک گل یخ
آن گاه که تن پوش سپیدت
می افتد غمناک گل یخ
فریاد بزن آتشی افروز
در کوه به پژواک گل یخ
این برگ غزل پیشکش تو
ای خوب من ای پاک گل یخ
1375 ـ مهاباد
اقرار می کنـم
من قاتل ستاره ام اقرار می کنم
خود را در این محاکمه بر دار می کنم
ای دشنه ها امان ندهید امشبم که صبح
شهر از گناه خویش خبردار می کنم
زل می زنم به پنجره مه گرفته ام
آفاق را به چشم خودم تار می کنم
کابوس ها محاصره ام کرده اند آی!
غرق سیاهکاریم اقرار می کنم
خون کبوتران حرم گردنم گرفت
این بار چندم است که تکرار می کنم
شب در حریم چشم تو محکوم می شوم
صبح آنچه را که گفته ام انکار می کنم
گم می شوم میان غبار پیاده رو
پاییز را به دوش خود آوار می کنم
مشتی دروغ محض به نام ترانه اند
مجموعه ای روانه بازار می کنم
3/12/87 برازجان
مرده ام
دیرآمدی عزیز شب پیش مرده ام
چندین هزار مرتبه در خویش مرده ام
هیچ آتشی به کلبه متروک من نماند
عمری ست زیر پنجه تشویش مرده ام
این بار چندم است که تشییع می شوم
از سالیان دور کم و بیش مرده ام
عنوان پوچ « زندگی شاعرانه» را
بر خویش بسته قافیه اندیش مرده ام
شعرم شناسنامه عشقم قبول کن
برگی ست سبز، تحفه درویش، مرده ام
از دورها سیاهه ارواح می رسند
لب وا کنم به فاتحه خویش مرده ام
سلام بر رفیق نادیده خودم
با تشکر از حضور سبزتان
بی تعارف شعر های قشنگی بود.
موفق باشید.
آپم
سلام
عید شما مبارک.....اسعدالله ایامکم
لذت بردم گرامی
امشب خبر دادند می خواهم بمیرم
این آخرین بار است شاید هم بمیرم
عکس قشنگی از خودم آماده کردم
تا لایق گلهای تر حیمم بمیرم
...
تد فین و تر حیم و مراسم وای بر من
یا رب نمی شد من به دلخواهم بمیرم
سلام.
غزل های اقرار می کنم و مرده ام از ساختاری منسجم تر برخوردارند ضمن آن که روانی شعر آن را دلنشین تر کرده است. به عبارتی همسویی وزن انتخابی و درون مایه ی شعر به حلاوت آن افزوده است
موفق باشی
به من هم سر بزن
" گـُر گـرفـتم دوبـاره از غـم هــا
از تـمـاشـای ایـن جـهـنـّم هــــا "
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ؛
بـا دو غـزل چـشـم بـه راهــتـــان نـشـسـتـه ام
مـانــا بـاشـیــد و کامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــروا .
سلام دوست بسیار عزیزم
نه به خدا اونطور که فکر می کنید نیست
موبایلم یه طرفه شده همین
دلم برات تنگ شده
در پناه بارون
زل می زنم به پنجره مه گرفته ام....................................
سلام....سر نمی زنید دوست خوب؟
اگر روح خداوندی دمیده در روان آدم و حواست ، پس ای مردم خدا این جاست ، خدا در قلب انسان ها ست …
سلام
لذت بردم از غزلهایتان
مطمئن باش دیگر این لاک پشت پرواز نمی کند
برگشته ام
به همین سادگی و غمگینی با:
آخرین برگ سفرنامه ی باران
وودی آلن، ریچارد براتیگان، بهومیل هرابال، شمس تبریزی!!
یک ترانه جدید
دو رباعی
یک غزل-مثنوی
خبرهای جدید از کارگاه شعر تهران
توضیحاتی درباره داوری کنگره شعر یزد
لینک اشعار، داستان ها و مقاله های: (به ترتیب الفبا)
فاطمه اختصاری، لیلا اکرمی، آناهیتا اوستایی، زهره جعفرزاده
نوشین جلیلوند، محمد حسینی مقدم، الهام حیدری، مونا زنده دل
مریم سعیدی، سید حمید سهرابی، محسن عاصی، کیارش کاویانی
زهرا گریزپا، زهرا معتمدی، حمید ملک زاده، شهرام میرزایی
الهام میزبان، وحید نجفی و...
در سایت آدم برفی ها و عروض
خبر چندین جشنواره ی تر و تازه شعر و فیلم و...
ماجرای کتاب شعر جریان کرج!
و آخرین خبرها از فصلنامه «همین فردا بود»
این همه ماه نبودنم را انتظار کشیدید
حال من با خستگی سفر منتظرم...
شعر (اقرار می کنـم) را خیلی پسندیدم...زیبا بود و محکم
سلام عزیز
به روزم وبی صبرانه منتظر
در پناه بارون
سلام، شبیخون با یک غزل به روز شده، سر نمی زنید؟
سلام عزیز ...
با زحمتهای ما ؟؟؟ ان شاء الله مثل همیشه بزرگ باشی ....غزل هاتون هم قشنگن ...البته توشون اوج هایی دیده می شه و فرود هایی هم هست ....حس می کنم گاهی محکوم شدین به قافیه ها...ولی در کل قشنگن مخصوصا همون دو سه بندی که خانوم س . رسولی اشاره کردن ...همیشه از اینکه هنر مندانه به سمت قافیه ها و تصاویر جدید حمله می کنین خوشحال می شم ولی دوست دارم خیلی روانتر بگین و خیلی دنبال تصویر سازی صرف یا ترکیبات صرف نباشین ...یادش بخیر غزل استاد محمد علی بهمنی : با همه بی سر و سامانیم ..باز به دنبال پریشانی ام ...فرصت ویران شدنم هیچ نیست ..در پی ویران شدن آنی ام ..ماهی سرگشته دریا شدم ..تا تو بگیری و بمیرانی ام ...حرف بزن ابر مرا باز کن ..دیر زمانی است که بارانی ام ..و.....۰ چقدر روان و دلنشینه و آدم رو می کشونه دنبال خودش ..شاعر نباید خیلی به مخاطب برای فهمیدن ترکیبات و واژه ها زحمت بده ...باید اونی که اون می خواد رو بگه ...در کل از استادی شما چیزی کم نمی شه و از شاگردی ما هم همینطور ....تا هستید خدایی باشید و مثل همیشه عاشق .......جسارت هام رو که دیدین برای رفع جهالت هام دعا کنین ...یا علی ...برادر کوچیک شما مهدی صفی یاری...www.shabesheer.parsiblog.com
زهی خجسته زمانی که یـار بازآید
به کام غمزدگان غمگسـار بـاز آیـد
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ؛
با شرح غزل (235) چشم به راهـتـان نشسته ایم .
مـانـا بـاشــیــد و شادکام .
سلام دوست عزیز
با یک شعر به روزم و منتظر نقد و نظر ارزنده تان.
شاد و سربلند!
سلام
آمینا به روز است
با حرفهایی از سیده زهرا بصارتی
وچند شعر قدیمی وجدید از ایشان در چند پست !
ومنتظر نقد و نظر شما فرهیخته گرامی
آمدنتان را سپاس
با سلام و دعای خیر
مثل همیشه زیبا و نورانی
یادت باشد اگر با بالا ارتباط حاصل شد ما را هم دعا کن
سلام
با غزل سوم ارتباط خوبی برقرار کردم
معبد پاییز با غزلی منتظر لطف شماست
موفق باشید
سلام و باز هم سلام
در چه حالی رفیق ؟میای و بی خبر بر می گردی
سلام ....... خیلی سلام
شعر چه شده است آی مردم خیلی خیلی خیلی......... چسبید. تا حالا وقت نکرده بودم
ببینم.به کسانی که این نظریه را می خوانند توصیه می کنم این شاهکار را بخوانند.
سلام گرانمایه همدل صمیمی جناب انصاری
........................
حضور سبزشما را به عشق..منتظرم
بیا به خوانش این شعرهای تازه ترم
................
با شعرهای تازه ....این فصل را با شیوه ی دیگر بکاریم ....و.در حریم محبت. به طراوت وعطر محبتتان
وزلال اندیشه تان در انتظار حضورسبز ودلنشینتان نشسته ام
تورا من چشم در راهــــــــــــــــــــــم.......
فکر میکردم چون گرفتاریم به خدا نمیرسیم *** ولی چون به خدا نمیرسیم گرفتاریم
وبلاگ خوبی دارید امیدوارم که قلمتان همیشه روان باشد.
به ما هم سر بزنید خوشحال میشیم.
اولین جشنواره ملی شعر زاگرس در دو بخش کتاب و آثار شعر با موضوع آزاد برگزار می گردد. جهت اطلاع از جزییات به وبلاگ جشنواره مراجعه نمایید.
نحوه ارسال آثار:
صندوق پستی : ۴۳۹-۷۵۹۱۵
ای-میل : zagros1387@gmail.com
فاکس : ۳۳۴۰۴۰۷-۰۷۴۱
غزل (237)
نــفــس بـرآمـــد و کــام از تـــو بــر نـمــی آیـد
فـغـــان ؛ کـه بـخـت مـن از خواب در نمی آیـد
صــبـا بـه چـشـم مـن انـداخـت خاکی از کویش
کــــه آبِ زنــدگـــیام در نــظــــر نــمــی آیــد
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ؛
با شرح و توضیح غزلهای (235) و (236) حافظ به روزیم
چشم به راه مهربانی هایـتـان
مـــانــــا بـاشــیــد و کـامـــروا .
سلام جناب انصاری نژاد عزیز
به روز هستم با یه شعر قدیمی ولی مفهومی و شما را چشم انتظار .
سلام
نمیدونم چرا در پست بالا نظر ثبت نمی شد
ممنون از لطف شما
بله مجموعه ی ناگهانی همیشه نارنجی را منتشر کرده ام برای خواندن شهر های آن به وبلاگ
miraghaee.blogfa.com
سربزنید خوشحال میشم امیدوارم فرصتی پیش بیاد تقدیم کنم
اقا عالی بود.به ماهم سری بزنید.با اجازتون اشعارتونو تو وبلاگم میذارم.
حتما می گی ُ بازم که این .
دست از سرم بر نمی داره .
چیزی ندارم که بگم .
فقط خواستم بگم که هستم .
زیبا بود
این روزها هوا خیلی غبار آلود است !
گرگ را از سگ نمی توان تشخیص داد !
هنگامی که گرگ را میشناسیم که دریده شده ایم . . . !
سلام
مطالبتون جالب بود
متشکرم
موفق باشید